|ادامه خاطره|
ودر این حین به طور ناخودآگاه به فکر چادر پوشیدن افتادم و حس علاقه به آن پیدا کردم و در خرداد همون سال شروع به چادر پوشیدن کردم.
من احتیاج به یک چادر مناسب داشتم .مامانم گفت اگر دو ماه بطور مرتب همین چادر قدیمیات رو پوشیدی برات یه چادر جدید می خرم.
دو ماه گذشت…
روزی که می خواستم چادر بخرم, بابام گفت: چادر می خوایی چکار؟همین مانتو خوبه و به غیر از این جمله دیگر هیچ وقت هیچ نظری در مورد چادر من نداد.
گرچه دفعات چادر سر کردنم بیشتر شده بود اما باز هم مرتب نبود مخصوصا به هنگام مدرسه رفتن,با وجود اینکه مدرسه ی شاهد هم می رفتم.اما از پیش دانشگاهی به بعد موقع مدرسه رفتن هم به تعداد دفعات چادر پوشیدنم اضافه شد تا اینکه در دانشگاه آزاد قبول شدم.
در دانشگاه با جریانی به اسم فمینیسم و بلاهایی که به اسم دفاع از حقوق زنان بر سر زنان و دختران آورده، آشنا شدم
با عمیق شدن در این جریان که می کوشد تا بگوید هر موقیعت مردانه یک امتیاز و هر موقیعت زنانه یک عقب ماندگی است ودر غایت تمنای خود ، مرد بودن را ترجیح می دهند و در تکاپوی رساندن زنان به مردان هستند.
با سوء استفاده از میل زن به زیبایی با استفاده ی ابزاری از چهره، اندام و صدای زن در تبلیغات تجاری و سیاسی نوع جدیدی از تحقیر شخصیت و بندگی زن را به تصویر می کشد .
واین جمله بود که من را به فکر فرو برد :
اعلام رسمی ۲۵۶ میلیارد سود از تجارت س ک س در جهان ترجمان تحقیری است که دنیا گستاخانه نسبت به حرمت و کرامت زن دارد و ترجمان توافق تباه کننده فمینیستها با دنیای سلطه و سرمایه است که یا در برابر این جنایات سکوت می کنند ویا به همان سمت سوق می دهند.
و این باعث شد که من متوجه بشم که اسلام چه جایگاه بلندی برای زن در نظر گرفته و حجاب و بویژه چادر چه تاج بارزشی است. و اونجا بود که ارزش حجاب و جایگاه زن دراسلام رو فهمیدم و دیگه حاضر نیستم حتی لحظه ای این تاج رو از سرم بدارم .
هیچ وقت به یاد ندارم که کسی به من گفته باشه خواهرم ,دخترم :حجاب!
هیچ وقت به یاد ندام که کسی منو مجبور به استفاده از چادر کرده باشه
اما کنایهها و توهینها را خوب به یاد دارم
مهم نیست
مهم اینست
حضرت زهرا , امام زمان ,شهدا ,مردم …………
دعایم می کنند نه نفرین
خوشحالم به خوشحالیشان
----------التماس دعا و تعجیل در فرجش صلوات-------------